روابط ايران و روسيه
روابط ايران و روسيه در دوران پس از فروپاشي شوروي فارغ از ضرورتهاي ناشي از همجواري جغرافيايي، سوابق تاريخي و نيازهاي اقتصادي، به دليل موقعيت ويژهاي كه هر يك از دو كشور در عرصه سياست بينالملل دارند، از سوي محافل بينالمللي مورد توجه خاصي قرار داشته است. بر مبناي اين اهميت در سطح كارشناسان و حتي سياستمداران در ايران و روسيه اين گمان به طور جدي شكل گرفته است كه روابط دو كشور عليرغم نيازي كه به يكديگر در سطوح تاكتيكي و استراتژيكي دارند، در سطح مناسبي از همكاري و همسويي بينالمللي، منطقهاي و دوجانبه قرار ندارد. به عبارت ديگر ميان جايگاه (وضع موجود) دو كشور در سياست خارجي يكديگر و ارزش آنها (وضع مطلوب) در سياست خارجي هم شكاف وجود دارد. در شكلگيري چنين وضعيتي به نظر ميرسد كه سه عامل نقش اساسي را ايفا ميكنند:
1- عامل غرب
روسيه به عنوان كشوري كه طي هفتاد سال حاكميت كمونيستها رهبري جرياني را بر عهده داشت كه غرب در مفهوم فرهنگي، سياسي و اقتصادي آن را با چالشهاي جدي مواجه ساخت و ايران به عنوان كشوري كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، آغازگر، الهامبخش و پرچمدار جرياني بوده است كه تحت عنوان جريان بازخيزي اسلام استيلاي فرهنگي و سياسي غرب را به چالش طلبيده است، هر يك به تنهايي موضوع پيچيده و غامضي براي غرب تلقي شده و بالتبع روابط ميان آنها نيز با دخالتهاي گسترده غرب و به طور مشخص ايالات متحده آمريكا همراه بوده است.
2- ترديد و نااطميناني متقابل - تور روسيه
پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، سياست خارجي فدراسيون روسيه همواره در فضايي از ابهام، ترديد و عدم قطعيت دنبال شده است. اين وضعيت هم در روابط روسيه و غرب و هم در روابط روسيه وايران كم و بيش قابل مشاهده است. به يك تعبير، ترديدآميز بودن فضاي روابط ايران و روسيه در وهله نخست و در سطح كلان ناشي از ترديد اساسي روسها در تعريف جايگاه خود در وضعيت جهاني و در وهله بعد ناشي از ترديد روسها نسبت به اهداف و جهت گيريهاي كلان
جمهوري اسلامي ايران است. در سالهاي گذشته روسها در تعريف جايگاه خود در برابر غرب بين موضع يك رقيب استراتژيك يا يك شريك مهم در نوسان بودهآند و به همين دليل، تحت شرايطي تعامل با جمهوري اسلامي ايران (و يا حداقل نمايش آن - تور روسيه ) براي آنها از اهميت زيادي برخوردار بوده است. از سوي مقابل در جمهوري اسلامي ايران نيز عليرغم سياستهاي كاملاً آشكاري كه در مورد روابط با آمريكا (كه تعيين كننده جايگاه و موقعيت ايران در نظم جاري جهاني است) وجود دارد، از يك سو به دليل ترديدهاي روسيه و از سوي ديگر به دليل ترديدهاي داخلي در مورد ميزان پايبندي و توانمندي روسيه در برآوردهسازي نيازهاي استراتژيك ايران، هيچگاه اعتماد و همكاري كاملي با روسيه وجود نداشته است.
3- فقدان مابه ازاهاي عيني
در دروان پس از جنگ سرد و حذف دلايل ايدئولوژيك دوستي و دشمني، وابستگي اقتصادي متقابل كشورها به يكديگر يكي از مهمترين عواملي است كه ميتواند در جهتگيري سياست خارجي كشورها نقش قابل توجهي ايفا كند. به عبارت ديگر تعاملات اقتصادي و تكنولوژيك در شرايط جديد يكي از مهمترين عوامل مؤثر در عينيت بخشيدن به رويكردهاي بينالمللي كشورها تلقي ميشود. در ربع قرن گذشته ايران و روسيه با وجود برخي الزامات منطقهاي و بينالمللي نتوانستهاند ما به ازاهاي عيني متناسبي را در روابط اقتصادي و تكنولوژيك دو جانبه تعريف و يا ايجاد كنند. مهمترين كالايي كه ايران براي عرضه به كشورهاي ديگر در اختيار دارد (انرژي) براي روسها فاقد جذابيت است و از سوي مقابل كالا و تكنولوژي روسي نيز همواره آخرين گزينه براي طرف ايراني بوده است.
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: